کمترین مقدار عاق والدین شدن
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص348(کلینی:329)
مُحَمَّدُ بْنُ یَحیَى عَنْ أَحمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ حَدِیدِ بْنِ حَکِیمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: أَدنَى الْعُقُوقِ أُفٍّ وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ شَیْئاً أَهوَنَ(أیسرَ) مِنْهُ لَنَهَى عَنْهُ.
امام صادق علیه السلام: کمترین نافرمانی و اذیت والدین(عُقوق)، «اُف» است و اگر خداوند عز و جل چیزی ساده تر و کوچکتر از آن سراغ داشت از آن نهی می فرمود.
منظور امام صادق این آیه شریفه است: ...فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍ وَ لا تَنهَرْهُما(إسراء:23):
به پدر و مادرت اف نگو(کمترین اهانتی به آنها نکن) و سر آنها داد نزن.
● النهر و هو الزجر بالصیاح و رفعُ الصوت و الإغلاظُ فی القول(المیزان علامه طباطبایی).
● و موضعُ (أف) على اختلاف القراءات موضعُ الجمل(تفسیر تبیان شیخ طوسی، ج6، ص465).
● أُف اسم فعل به معنای مضارع (أتضجّر) است: ناراحتم، دلگیرم؛ این کلمه برای ابراز ناراحتی استعمال می شود، أُف لک: أه، وای بر تو.
مجمع البحرین طُریحی، ذیل واژه عقق:
عَقَّ الولدُ أباه یَعِقُّه عُقوقا من باب قعد: إذا آذاه و عصاه و ترک الإحسان إلیه و هو البَرُّ به.
أصلُ العَق الشَق : شکافتن، دو نیم کردن، پاره کردن.