دنیا و آخرت؛ دو دشمن متفاوت و به منزله مشرق و مغرب و دو هوو
نهج البلاغه؛ حکمت99
وَ رُئِیَ عَلَیْهِ إِزَارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ: یَخْشَعُ لَهُ القَلْبُ وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ وَ یَقتَدِی بِهِ الْمُؤْمِنُونَ وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِنَّ الدُّنیَا وَ الْآخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ وَ سَبِیلَانِ مُختَلِفَانِ فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنیَا وَ تَوَلَّاهَا أَبغَضَ الْآخِرَةَ وَ عَادَاهَا وَ هُمَا بِمَنْزِلَةِ المَشْرِقِ وَ المَغْرِبِ وَ مَاشٍ بَینَهُمَا کُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِ وَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ(نهج البلاغة؛ حکمت103)
ترجمه: پیراهنی کهنه و وصله دار بر تن امیر المومنین دیده شد، در این مورد به ایشان گفته شد[که سبب آن چیست؟]، حضرت فرمودند: دل و نفس با آن نرم و خاشع و رام می شود و مومنین به آن اقتدا می کنند. و فرمودند: دنیا و آخرت دو دشمن متفاوت و دو راه گوناگون اند؛ هر کس دنیا را دوست بدارد و و آن را بپذیرد آخرت را دشمن و مبغوض دانسته است و دنیا و آخرت به منزله مشرق و مغرب اند و کسی که بین آن دو راه می رود به هر کدام نزدیک می شود از دیگری دور می شود و آن دو هووی یکدیگرند.