قرآن و عترت

حدیث، فقه، تفسیر و ....

قرآن و عترت

حدیث، فقه، تفسیر و ....

هدف از راه اندازی این وبلاگ، نشر معارف قرآن و عترت در حد امکان و فرصت است؛ان شاء الله/ مسلم حیدری

طبقه بندی موضوعی

۱۵ مطلب با موضوع «واژه شناسی» ثبت شده است

واژه شناسی فترت و مشتقات آن در قرآن

چهارشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۷، ۰۳:۴۶ ب.ظ

فتر، فُتور، فترة؛ فاتر، تفتیر [ = انقطاع و سکون و ضعف]

1. یا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکُمْ عَلى‏ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِیرٍ وَ لا نَذِیرٍ فَقَدْ جاءَکُمْ بَشِیرٌ وَ نَذِیرٌ وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ (مائده:19)

اى اهل کتاب(یهود و نصارای)! رسول ما به سوى شما آمده است در حالى که بعد از فَترت میان پیامبران، [حقایق را] براى شما تبیین که مبادا [روز قیامت] بگویید نه بشارت دهنده‏اى به سوى ما آمد، و نه بیم دهنده‏اى، [هم اکنون پیامبر] بشارت دهنده و بیم دهنده به سوى شما آمد و خداوند بر همه چیز توانا است.

2. وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَنْ عِنْدَهُ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا یَسْتَحْسِرُونَ /  یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لا یَفْتُرُونَ (انبیاء:19 و 20) همه کسانی که در آسمانها و زمین اند مملوک خداوندند و کسانی که نزد او هستند از عبادتش استکبار نمی ورزند و خسته نمی شوند/ شب و روز او را تسبیح می گویند و خسته و ضعیف نمی شوند.

الاستحسار الانقطاع عن الإعیاء... و التسبیح باللیل و النهار کنایة عن دوام التسبیح من غیر انقطاع (المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏14، ص265).

قال فی مجمع البیان،: الاستحسار الانقطاع عن الإعیاء یقال: بعیر حسیر أی معی، و أصله من قولهم: حسر عن ذراعیه، فالمعنى أنه کشف قوته بإعیاء انتهى. و المراد بقوله: «وَ مَنْ عِنْدَهُ» المخصوصون بموهبة القرب و الحضور و ربما انطبق على الملائکة المقربین، و قوله: «یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لا یَفْتُرُونَ» بمنزلة التفسیر لقوله: «وَ لا یَسْتَحْسِرُونَ» أی لا یأخذهم عی و کلال بل یسبحون اللیل و النهار من غیر فتور، و التسبیح باللیل و النهار کنایة عن دوام التسبیح من غیر انقطاع.( المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏14، ص: 265)

3. «إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی عَذابِ جَهَنَّمَ خالِدُونَ لا یُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ»(زخرف:75).

مجرمین در عذاب جهنم ماندگارند ؛ از عذابشان کم نمی شود(عذابشان قطع نمی شود) و نومیدانه در آن هستند.

 المراد بالمجرمین المتلبسون بالإجرام فیکون أعم من الکفار و یؤیده إیراده فی مقابلة المتقین و هو أخص من المؤمنین. و التفتیر التخفیف و التقلیل، و الإبلاس الیأس و یأسهم من الرحمة أو من الخروج من النار(المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏18، ص123)

معجم مقائیس اللغة، ج‌4، ص470( ابن فارس)

الفاء و التاء و الراء أصلٌ صحیح یدلُّ على ضَعفٍ فى الشَّى‌ء.

من ذلک: فَتَر الشّى‌ء یَفْتُر فُتُوراً. و الطّرْف الفاتر: الذى لیس بحدیدٍ شَزْر.

و فَتَّرت الشَّى‌ءَ و أفْتَرته. قال اللّه تعالى: لا یُفَتَّرُ عَنْهُمْ، أى لا یُضْعَف.

مجمع البحرین؛ ج‌3، ص433(طریحی:1087)

قوله تعالى: عَلى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ [5/ 19] أی على سکون و انقطاع من الرسل، لأن النبی ص بُعث بعد انقطاع الرسل، لأن الرسل کانت إلى وقت رُفع عیسى ع متواترة. و فترة ما بین عیسى و محمد ص- على ما نقل- ستمائة‌ سنة (600 سال) قوله: لا یُفَتَّرُ عَنْهُمْ کأنه أراد لا یُسکن و لا ینقطع عنهم العذاب وَ هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ [83/ 75]. و الفترة: فعلة من فتر عن عمله یفتر فتورا: إذا سکن فیه. و الفترة: انقطاع ما بین النبیین عند جمیع المفسرین. و فتر الماء: إذا انقطع عما کان علیه من البرد إلى السُخونة.( آب گرم شد؛ ماء فاتر: آب گرم).

مفردات ألفاظ القرآن؛ ص622( راغب اصفهانی:502)

و قوله: لا یَفْتُرُونَ [الأنبیاء/ 20]، أی: لا یسکُنون عن نشاطهم فی العبادة؛ خسته نمیشوند، ضعیف نمیشوند؛ منقطع نمیشوند از عبادت.

کتاب العین؛ ج‌8، ص114(فراهیدی: 175)

: فتر فتورا: سکن عن حدته، و لان بعد شدته.... و الفترة: ما بین کل رسول إلى رسول. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۴۶
مسلم حیدری

معناشناسی مسیح و نصاری و حواریین

شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۶، ۰۲:۳۹ ب.ظ
معانی الأخبار؛ ص48(شیخ صدوق:381)

باب معانی أسماء الأنبیاء و الرسل علیهم السلام و غیر ذلک

- حدَّثَنَا مَشَایِخُنَا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ بِأَسَانِیدَ مَرْفُوعَةٍ مُتَّصِلَةٍ قَدْ ذَکَرْتُهَا فِی کِتَابِ عِلَلِ الشَّرَائِعِ وَ الْأَحْکَامِ وَ الْأَسْبَابِ فِی أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ [وَ] رَتَّبْتُهَا فِیهِ................. وَ مَعْنَى الْمَسِیحِ أَنَّهُ کَانَ یَسِیحُ فِی الْأَرْضِ وَ یَصُومُ وَ مَعْنَى النَّصَارَى أَنَّهُمْ مَنْسُوبُونَ إِلَى قَرْیَةٍ یُقَالُ لَهُمْ نَاصِرَةُ مِنْ بِلَادِ الشَّامِ وَ مَعْنَى الْحَوَارِیِّینَ الْمُخْلَصُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ وَ الْمُخْلِصُونَ لِغَیْرِهِمْ مِنْ أَوْسَاخِ الذُّنُوبِ بِالْوَعْظِ وَ التَّذْکِیرِ:

معنای مسیح این است که دائما در زمین سیاحت می کرد و می گشت و روزه می گرفت، و معنای نصارا این است که آنها منسوب به قریه ناصره از سرزمینهای شام بودند، و حواریین به معنای کسانی است که در درون اخلاص داشتند و درصدد اخلاص و پاکیزه کردن دیگران از چرک گناهان از طریق موعظه و یادآوری بودند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۶ ، ۱۴:۳۹
مسلم حیدری

معناشناسی ذبح

سه شنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۶، ۰۲:۰۰ ب.ظ

مجمع البحرین؛ ج‌2، ص349(فخر الدین طریحی):

قوله تعالى: وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ [صافات: 107] الفداء: جَعل الشی‌ء مکانَ الشی‌ء لدفع الضرر عنه، قیل وصف بالعظیم لضخامة جثته. و الذبح بالکسر: ما یُذبح من الحیوان، أو معناه أنا جعلنا الذبح بدلا عنه کالأسیر یُفدى:

فداکردن یعنی چیزی را جایگزین چیزی کردن برای دفع ضرر از آن؛ بلاگردان کردن، و ذبح به کسر ذال یعنی آنچه ذبح میشود.

وَ فِی الْحَدِیثَ" یَعْنِی بِکَبْشٍ أَمْلَحَ یَمْشِی فِی سَوَادٍ وَ یَأْکُلُ فِی سَوَادٍ وَ یَبُولُ فِی سَوَادٍ قَرَنَ فَحْلٍ"[و الأملح ما خالط سواده بیاض] وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ" الذَّبْحِ الْعَظِیمِ الْحُسَیْنِ ع":

مراد از ذبح عظیم، قوچی سیاه و سفید است و در حدیث دیگری هست که مراد امام حسین است.

و اختلف فی الذبیح فقیل هو إسحاق، و الأظهر من الروایة أنه إسماعیل، و یعضده‌ قَوْلِهِ (ص)" أَنَا ابْنُ الذَّبِیحَیْنِ" و قوله تعالى بعد إیراد قصة الذبح: وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ.:

در اینکه ذبیح(کسی که بنا بود قربانی شود)کیست اختلاف شده است و ظاهرتر بر طبق روایت اسماعیل است و سخن پیامبر که "من فرزند دو ذبیح ام" و کلام خدا بعد از قصه ذبح که "ما به ابراهیم، اسحاق را بشارت دادیم" موید آن است.

وَ فِی حَدِیثٍ الصَّادِقِ (ع)" کَانَ الذَّبِیحُ إِسْمَاعِیلَ لَکِنَّ إِسْحَاقَ لَمَّا وُلِدَ تَمَنَّى أَنْ یَکُونَ هُوَ الذَّبِیحِ لِیَنَالَ دَرَجَةٍ إِسْمَاعِیلَ فَسَمَّاهُ اللَّهِ ذَبِیحاً بَیْنَ الْمَلَائِکَةُ لِتَمَنِّیهِ لِذَلِکَ":

امام صادق علیه السلامذبیح، اسماعیل بود لکن وقتی اسحاق متولد شد آرزو کرد که او ذبیح[= قربانی] بشود تا به درجه اسماعیل برسد و لذا خداوند به خاطر این آرزویش او را در بین فرشتگان، ذبیح نامید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۰۰
مسلم حیدری

معنای عقیقه

پنجشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۱۷ ق.ظ

عقیقه: در اصل مویی است که نوزاد یا هر مولودی از سایر جانداران با آن متولد میشود و از آنجا که در روز هفتم تولدکودک و همزمان با تراشیدن موی سرش برای او گوسفند یا شتر ذبح میکنند به این قربانی عنوان "عقیقه" اطلاق شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۱۷
مسلم حیدری

وجوه نام گذاری شهید

چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۵، ۰۲:۵۶ ب.ظ

مصباح الهدى فی شرح العروة الوثقى، ج‌6، ص3(میرزا محمد تقی آملی:1391ق)

... الشهید هو القتیلُ فی معرکة الجهاد بسبب الاشتغال به، و سُمِّى شهیدا لشُهود الملائکة إیاه، أو لأن اللّهَ سبحانه و ملائکتَه یَشهدون له بالجنة، أو لأنه ممن یُستشهد به یومَ القیمة على الأمم الخالیة، أو لسقوطه على الشاهدة، أی الأرض- أو لأنه حی عند ربه حاضر لدیه، أو لأنه یَشهدُ ملکوتَ اللّه و ملکَه.

وجوه تسمیه شهید یعنی کسی که به خاطر درگیری در معرکه جنگ کشته شده است:

1. حضور فرشتگان در نزد او(مصدر شُهود به معنای حضور است).

2. خدا و فرشتگان برای او به بهشت شهادت و گواهی می دهند.

3. در روز قیامت او را به عنوان شاهد بر امت های گذشته قرار می دهند.

4. افتادنش بر زمین(لغت شاهدة یعنی زمین).

5. حضور وی در نزد پروردگار.

6. ملکوت و ملک خدا را مشاهده می کند.

پی نوشت:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۵ ، ۱۴:۵۶
مسلم حیدری

ضَنین و کَتوم

جمعه, ۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۰۰ ب.ظ

وَ ما هُوَ عَلَى الغَیْبِ بِضَنِینٍ (تکویر:24)

 أی بِکَتُومٍ: پیامبر نسبت به وحی و غیب بخیل نیست و آن را کتمان نمی کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۵ ، ۱۹:۰۰
مسلم حیدری

معناشناسی عائل، عائله، عِیال، عیله

يكشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۴۳ ب.ظ

خلاصه: فعل عال یعول یعنی فقیر شدن؛ عَیله یعنی فقر و فاقه؛ عائل یعنی فقیر؛ عِیال: کسانی که تامین هزینه هایشان بر انسان واجب است.

عَیلة و عائل در قرآن استعمال شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۵ ، ۲۳:۴۳
مسلم حیدری

بینهما بَون...

شنبه, ۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۴۳ ب.ظ

بین آن دو فرق است....

معجم مقائیس اللغة، ج‌1، ص322(ابن فارس،395)

الباء و الواو و النون أصلٌ واحدٌ، و هو البُعْد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۵ ، ۱۶:۴۳
مسلم حیدری

1- ثَأر بر وزن حدس دو معنا دارد: الف- خون خواهی، ب- خون(الثأر بالهمز الدم و طلب الدم). تعبیر ثار الله یعنی کسی که خداوند خون خواه اوست و انتقام خون او را از دشمنانش میگیرد؛ خونِ خدا (الکافی -ط - دار الحدیث؛ ج‌7، ص: 655، ) یا کسی که خونش در راه خدا ریخته شده و خداوند بوسیله امام زمان انتقامش را میگیرد(روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه؛ ج‌5، ص: 428). الثأر: الطلب بالدم .. ثأر فلان لقتیله، أی: قَتل قاتلَه، یثأر(کتاب العین؛ ج‌8، ص: 236)

2- وتر موتور: وتر به کسر و فتح واو یعنی فرد؛ یگانه در کمال و فضل در عصر خودش یا در محبت خدا یا عندالله و مَوتور یعنی کسی که امکان انتقام خون مقتول خود را نیافته است. (الکافی (ط - دار الحدیث)؛ ج‌9، ص: 309؛ روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه؛ ج‌5، ص: 428. فیض کاشانی: وتر یعنی کسی که انتقام خونش گرفته نشده و مَوتور یعنی کسی که انتقام خون بستگانش را نگرفته است(الوافی؛ ج‌14، 1489)

3- قتیل العبرات: قتیل: کشته؛ عَبَرات: اشک ها؛ قتیل العبرات یعنی به قتل رسیده ای که بر او اشک ریخته میشود و طبق خود حدیث یعنی به قتل رسیده ای که هر مومنی که او را یاد میکند بر او اشک میریزد.(بحار الانوار و ملاذ الأخیار علامه مجلسی)

4- قوله علیه السلام:" یا قتیل الله" أی المقتول لله و فی سبیله أو الذی هو تعالى طالبُ دمه و ثأره: کشته راه خدا یا کسی که خدا خون خواه اوست(مرآة العقول؛ ج‌18، ص: 298)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۵ ، ۰۱:۴۵
مسلم حیدری

لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکرَتِهِمْ یَعمَهُونَ(حجر:72): به جانت سوگند...، به عمرت قسم که آنها در مستی خود سرگردانند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۵ ، ۰۰:۰۹
مسلم حیدری