قرآن و عترت

حدیث، فقه، تفسیر و ....

قرآن و عترت

حدیث، فقه، تفسیر و ....

هدف از راه اندازی این وبلاگ، نشر معارف قرآن و عترت در حد امکان و فرصت است؛ان شاء الله/ مسلم حیدری

طبقه بندی موضوعی

وسائل الشیعة؛ ج‌17، ص: 182

 مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ فِی کِتَابِ الرِّجَالِ عَنْ حَمْدَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الرَّازِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع فَقَالَ لِی یَا صَفْوَانُ کُلُّ شَیْ‌ءٍ مِنْکَ حَسَنٌ جَمِیلٌ مَا خَلَا شَیْئاً وَاحِداً- قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَیُّ شَیْ‌ءٍ قَالَ إِکْرَاؤُکَ جِمَالَکَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ یَعْنِی هَارُونَ- قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا أَکْرَیْتُهُ أَشَراً وَ لَا بَطَراً... وَ لَا لِلصَّیْدِ وَ لَا لِلَّهْوِ- وَ لَکِنِّی أَکْرَیْتُهُ لِهَذَا الطَّرِیقِ یَعْنِی طَرِیقَ مَکَّةَ- وَ لَا أَتَوَلَّاهُ بِنَفْسِی وَ لَکِنِّی أَبْعَثُ مَعَهُ غِلْمَانِی- فَقَالَ لِی یَا صَفْوَانُ أَ یَقَعُ کِرَاؤُکَ عَلَیْهِمْ- قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ- فَقَالَ لِی أَ تُحِبُّ بَقَاءَهُمْ حَتَّى یَخْرُجَ کِرَاؤُکَ- قُلْتُ نَعَمْ قَالَ مَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ- وَ مَنْ کَانَ مِنْهُمْ کَانَ وَرَدَ النَّارَ- قَالَ صَفْوَانُ فَذَهَبْتُ فَبِعْتُ جِمَالِی عَنْ آخِرِهَا- فَبَلَغَ ذَلِکَ إِلَى هَارُونَ فَدَعَانِی فَقَالَ لِی- یَا صَفْوَانُ بَلَغَنِی أَنَّکَ بِعْتَ جِمَالَکَ قُلْتُ نَعَمْ- قَالَ وَ لِمَ قُلْتُ أَنَا شَیْخٌ کَبِیرٌ- وَ إِنَّ الْغِلْمَانَ لَا یَفُونَ بِالْأَعْمَالِ- فَقَالَ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ إِنِّی لَأَعْلَمُ مَنْ أَشَارَ عَلَیْکَ بِهَذَا- أَشَارَ عَلَیْکَ بِهَذَا مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ- قُلْتُ مَا لِی وَ لِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ- فَقَالَ دَعْ هَذَا عَنْکَ فَوَ اللَّهِ لَوْ لَا حُسْنُ صُحْبَتِکَ لَقَتَلْتُکَ. 

________________________________________
مجمع البحرین؛ ج‌5، ص: 341

لفظ جَمَل: قوله تعالى کَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ [77/ 33] أی سود جمع جمل بالتحریک و هو الذکر من الإبل. و جمعه جِمال و أجمال و جِمالات بالکسر.

صفوان جمّال؛ کرایه دادن شترها به هارون:

از جملهٔ روایات مهمی که درباره صفوان آمده و حکایت از ایمان و اطاعتش از ائمه دارد، روایتی است که ماجرای کرایه‌دادن شترها به هارون عباسی را نقل می‌کند:

    "صفوان شتر زیادی داشت که از کرایه دادن آنها، معیشت و زندگی خود را می‌گذراند و از همین جهت به او "جَمّال" می‌گفتند. روزی خدمت حضرت امام کاظم(ع) رسید. آن حضرت به او فرمود: همه چیز تو خوب است جز یک چیز! سؤال کرد: فدایت شوم آن چیست؟ امام فرمودند: اینکه شتران خود را به این مرد (هارون) کرایه می‌دهی. صفوان گفت: من از روی طغیان و تکبر و لهو چنین کاری نمی‌کنم. چون او به راه حج می‌رود، شتران خود را به او کرایه می‌دهم. خودم هم خدمت او را نمی‌کنم و همراهش نمی‌روم، بلکه غلام خود را همراه او می‌فرستم. امام فرمودند: آیا از او کرایه طلب داری؟ گفت آری. امام فرمود: آیا دوست داری او باقی باشد تا کرایه تو به تو برسد؟ صفوان گفت: آری. حضرت فرمودند: کسی که بقای آنها را دوست داشته باشد ، از آنان خواهد بود و هر کس از آنان (دشمنان خدا) باشد، جایگاهش جهنم خواهد بود.

    صفوان جمال بعد از این گفتگو با امام کاظم(ع)، تمامی شتران خود را فروخت. وقتی این خبر به هارون رسید، او را خواست و به او گفت: به من گزارش داده‌اند که تو شترهای خود را فروخته‌ای، چرا این کار را کردی؟ او گفت: چون پیر و ناتوان شده‌ام و غلامانم از عهده این کار برنمی‌آیند. هارون گفت: هرگز! می‌دانم که تو به اشاره موسی بن جعفر(ع) شتران خود را فروختی، صفوان گفت مرا با موسی بن جعفر چه کار؟! هارون گفت بگذریم(بی خیال) به خدا سوگند اگر حق مصاحبت تو با من نبود، ترا می‌کشتم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۰۸
مسلم حیدری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی