عیسی بن مریم در کلام امیر المومنین
نهج البلاغة؛ خطبه160
و إِنْ شِئْتَ قُلْتُ فِی عِیسَى بْنِ مَرْیَمَ عَلَیْهِ السَّلَامُ- فَلَقَدْ کَانَ یَتَوَسَّدُ الْحَجَرَ وَ یَلْبَسُ الْخَشِنَ وَ یَأْکُلُ الْجَشِبَ وَ کَانَ إِدَامُهُ الْجُوعَ وَ سِرَاجُهُ بِاللَّیْلِ الْقَمَرَ وَ ظِلَالُهُ فِی الشِّتَاءِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ فَاکِهَتُهُ وَ رَیْحَانُهُ مَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ لِلْبَهَائِمِ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ زَوْجَةٌ تَفْتِنُهُ وَ لَا وَلَدٌ یَحْزُنُهُ وَ لَا مَالٌ یَلْفِتُهُ وَ لَا طَمَعٌ یُذِلُّهُ دَابَّتُهُ رِجْلَاهُ وَ خَادِمُهُ یَدَاهُ.
امیر المومنین علیه السلام: و اگر بخواهی در مورد عیسی بن مریم می گویم. سنگ را بالش خود قرار می داد و لباس خشن می پوشید و غذای نامطبوع می خورد. خورشش گرسنگی و چراغش در شب، ماه و سایه اش در زمستان مشرق ها و مغربهای زمین بود و میوه و سبزی اش چیزهایی بود که زمین برای حیوانات می رویاند. نه همسری داشت که او را بفریبد و نه فرزندی که او را محزون کند و نه مالی که او را مشغول خودش کند و نه طمعی که او را ذلیل و خوار کند. مَرکبش پاهایش و خادمش دو دستش بود.
پی نوشت:
«الجَشْبُ»: الغلیظ الخشن من الطعام. و قیل: غیر المأدوم. و کلّ بَشَع الطعم- أی غیر ملائم الطعم- جشَبٌ(راجع: النهایة، ج 1، ص 272؛ جشب).