صلح امام حسن مجتبی علیه السلام
رهبر انقلاب(آیت الله خامنه ای):
بنده در قضایاى تاریخ اسلام این مطلب را مکررا گفتهام که، چیزى که امام حسن مجتبى علیهالسلام را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسى نداشتند.
چیزى که فتنه خوارج را بهوجود آورد و امیرالمومنین علیهالسلام را آنطور زیر فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آنگونه مظلوم کرد، نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود والا همهى مردم که بی دین نبودند. تحلیل سیاسى نداشتند. یک شایعه دشمن می انداخت؛ فورا این شایعه همه جا پخش می شد و همه آن را قبول می کردند!(اسفند1372).
امام حسن مجتبى علیهالسلام می دانست که اگر با همان عده معدود اصحاب و یاران خود با معاویه بجنگد و به شهادت برسد، انحطاط اخلاقى زیادى که بر خواص جامعه اسلامى حاکم بود، نخواهد گذاشت که دنبال خون او را بگیرند! تبلیغات، پول و زرنگیهاى معاویه، همه را تصرف خواهد کرد و بعد از گذشت یکى دو سال، مردم خواهند گفت "امام حسن علیهالسلام بیهوده در مقابل معاویه قد علم کرد لذا، با همهى سختیها ساخت و خود را به میدان شهادت نینداخت؛ زیرا می دانست خونش هدر خواهد شد.
گاهى شهید شدن آسانتر از زنده ماندن است! حقا که چنین است! این نکته را اهل معنا و حکمت و دقت، خوب درک می کنند. گاهى زنده ماندن و زیستن و تلاش کردن در یک محیط، به مراتب مشکلتر از کشته شدن و شهید شدن و به لقاى خدا پیوستن است. امام حسن علیهالسلام این مشکل را انتخاب کرد.
وضع آن زمان چنین بوده است. خواص تسلیم بودند و حاضر نمی شدند حرکتى کنند. یزید که بر سر کار آمد، جنگیدن با او امکانپذیر شد.
به تعبیرى دیگر: کسى که در جنگ با یزید کشته مىشد، خونش، به دلیل وضعیت خرابى که یزید داشت، پامال نمی شد. امام حسین علیهالسلام به همین دلیل قیام کرد. وضع دوران یزید به گونهاى بود که قیام، تنها انتخاب ممکن به نظر مىرسید.
این، بهخلاف دوران امام حسن علیهالسلام بود که دو انتخاب "شهید شدن" و "زنده ماندن" وجود داشت و زنده ماندن، ثواب و اثر و زحمتش بیش از کشته شدن بود. لذا، انتخاب سخت تر را امام حسن علیهالسلام کرد. اما در زمان امام حسین علیهالسلام، وضع بدان گونه نبود. یک انتخاب بیشتر وجود نداشت.
زنده ماندن معنى نداشت؛ قیام نکردن معنى نداشت و لذا بایستى قیام می کرد. حال اگر در اثر آن قیام به حکومت می رسید، رسیده بود.
کشته هم می شد، شده بود. بایستى راه را نشان می داد و پرچم را بر سر راه می کوبید تا معلوم باشد وقتى که وضعیت چنان است، حرکت باید چنین باشد.(خرداد 1375).